مـداد سفید
اهنگ
این دلیل بر بیخیالی من نیست اگه یکی بشنوه ممکنه فک کنه ناراحت نیستم
اما خب نه این اهنگ رو که خیلی دوست داشتم دانلود کردم یکم باعث ارامشم شه
شرایط اولش که سخت بود افتاده بودم یکم که بهترشدم رو اوردم به اهنگ اما هنوز هم شرایط خوب نیست
رندگیه دیگه باید پیدا کرد چیزای مختلقی که باعث ارامشن بعد خدا
مثلا های من در این لحظه
من مثلا امتحان دارم
مثلا از ده تا کتاب هیچ کدومشونو نخوندم
مثلا خطر مشروطی در راهه
مثلا خونوادم میگین زهرارو گذاشتیم دانشگاه
مثلا ایا کسی میتونه تو این همه فشار درس بخونه؟ یا مشکل از منه؟
ومثلا قلبم برای چی درد گرفته؟ خواسته بگه منم هستم؟
تغییرات جدید خدمت سربازی
نمایندگان مجلس در جریان بررسی مجدد موادی از لایحه تنظیم برخی احکام برنامه های توسعه کشور، به بررسی ماده الحاقی ۵ این لایحه پرداختند و با این ماده با ۱۴۸ رای موافقت کردند. این تعداد رای موافق از مجموع ۱۹۷ نماینده حاضر در جلسه اخذ شد و تنها ۱۲ نماینده به آن رای مخالف دادند و ۶ رای ممتنع ثبت شد.
یکی از مهمترین تغییرات اعمال شده مربوط به ماده ۴۵ قانون خدمت وظیفه عمومی بود که با تغییراتی روبرو شد و یک تبصره هم به آن اضافه شد. در این تغییرات آمده که برای معاف شدن یک نفر از فرزندان آزادگان، جانبازان و رزمندگان دیگر نیازی به سابقه ۲۴ ماه آزادگی نیست و این عدد به ۱۲ ماه تقلیل پیدا کرد. همچنین شرط ۲۵ درصد جانبازی به ده درصد و ۳۰ ماه حضور در جبهه به ۱۲ ماه حضور تغییر کرد. به این ترتیب شرایط معافیت برای فرزندان خانواده ایثارگران و جانبازان راحت تر از قبل شد.
همه تغییراتی که نمایندگان مجلس در قانون خدمت وظیفه عمومی و قانون جامع خدماترسانی به ایثارگران اعمال کردند در جدول زیر قابل مشاهده است؛
قانون پیشین | مصوبه جدید |
ماده ۴۵ قانون خدمت وظیفه عمومی، بند۳: به ازاء هر بیست و چهار ماه آزادگی، ۲۵ درصد جانبازی و سی ماه سابقه حضور در جبهه یک نفر از فرزندان آزادگان، جانبازان و رزمندگان معاف می شود. | بیست و چهارماه آزادگی به دوازده ماه آزادگی، بیست و پنجدرصد، جانبازی به دهدرصد، جانبازی، سیماه سابقه حضور در جبهه به دوازدهماه سابقه حضور در جبهه کاهش یافت. همچنین فرزند شهید مشابه جانباز پنجاه درصد محسوب میشود. |
ماده ۲۶ قانون جامع خدمت رسانی به ایثارگران: دولت موظف است به منظور حمایت از سلامت جانبازان پنجاه درصد (۵۰%) و بالاتر و جانبازان اعصاب و روان و شیمیایی به تشخیص کمیسیون پزشکی بنیاد و براساس شدت و نوع ضایعات ناشی از مجروحیت و میزان ساعت کاری که از جانبازان مراقبت میشود، نسبت به برقراری و پرداخت حق پرستاری و حق همیاری بر مبنای حداقل دستمزد ماهانه کارگران اقدام و اعتبار مورد نیاز را در لوایح بودجه سنواتی منظور نماید. | بعد از عبارت «جانبازان اعصاب و روان و شیمیایی» عبارت «جانبازان دارای محدویت جسمی، حرکتی» اضافه شد. همچنین به این ماده تبصره ای به شرح زیر اضافه شد: والدین، همسران و فرزندان شهدا که دارای بیماریهای خاص، صعب العلاج یا محدودیت جسمی حرکتی میباشند پس از تأیید کمیسیون پزشکی بنیاد شهید و امور ایثارگران مشمول این ماده میشوند. |
ماده ۶۶ قانون جامع خدمت رسانی به ایثارگران: بنیاد موظف است نسبت به تأمین و پرداخت صد درصد (۱۰۰%) هزینه شهریه کلیه دانشجویان شاهد (همسر و فرزندان شهدا)، جانباران بیست و پنج درصد (۲۵%) و بالاتر و همسر و فرزندان آنها و آزادگان و همسر و فرزندان آنان را که در مؤسسات آموزش عالی غیرانتفاعی غیردولتی، پیام نور، شبانه دولتی، دانشگاه آزاد اسلامی و هر مؤسسه و دانشگاه آموزش عالی شهریهبگیر مورد تأیید وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی مشغول تحصیل میباشند، اقدام نماید. | جانبازان زیر ۲۵ درصد نیز می توانند از این تسهیلات استفاده کنند. |
تبصره۱ ماده ۶۷ قانون جامع خدمت رسانی به ایثارگران: بنیاد موظف است نسبت به پرداخت کمک هزینه تحصیلی به دانشآموزان و دانشجویان شامل همسر و فرزندان شاهد، جانبازان بیست و پنج درصد و بالاتر، آزادگان و خانوادههای آنان اقدام نماید. | به این بند هم عبارت “جانبازان زیر ۲۵ درصد” اضافه شد. |
ماده ۷۰ قانون جامع خدماترسانی به ایثارگران: وزارتخانههای علوم، تحقیقات و فناوری و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و کلیه دانشگاههای دولتی و غیردولتی و دستگاههای اجرائی مشمول ماده ۲ این قانون موظفند در اعطای سهمیههای ورود به دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی، بورسهای تحصیلی داخل و خارج از کشور، فرصتهای مطالعاتی و دورههای دکترای تخصصی بیست درصد از سهمیه را به همسر و فرزندان شاهد، جانبازان، آزادگان و همسر و فرزندان آزادگان و همسر و فرزندان جانبازان بالای بیست و پنج درصد اختصاص دهند. | از این ماده عبارت “بالای ۲۵ درصد” حذف شد؛ به این معنا که همسر و فرزندان کلیه جانبازان می توانند از سهمیه اختصاص یافته استفاده کنند. |
علاوه بر این تغییرات، در ماده الحاقی ۵ لایحه تنظیم برخی از احکام برنامه های توسعه کشور آمده که روز گذشته موافقت نمایندگان را به دنبال داشت آمده است: دولت به منظور استمرار، توسعه و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، در جهت حفظ کرامت ایثارگران با اولویت عرضه منابع مالی، فرصتها، امکانات و تسهیلات و امتیازات به ایثارگران، پدر، مادر، همسر و فرزندان شهدا و همچنین جانبازان، آزادگان و افراد تحت تکفل آنان، اقدامات زیر را انجام میدهد؛
1- همسران و فرزندان شهدا از کلیه امتیازات و مزایای مقرر در قوانین و مقررات مختلف برای شخـص جانباز پنجاهدرصد(۵۰%) و بالاتر به استثنای تسـهیلات خودرو و حق پرستاری و کاهش ساعت کاری و حالت اشتغال برخوردارند. امتیازات ناشی از این بند شامل وابستگان فرزند شهید نمیشود.
2- به منظور ایجاد وحدت رویه در ارائه خدمات درمانی به ایثارگران با حفظ کرامت و عزت ایشان و با رعایت ماده(۴۹) قانون الحاق برخی مواد به قانون تنظیم بخشی از مقررات مالی دولت(۲)، بیمه تکمیلی ایثارگران و هزینههای مازاد بر بیمههای پایه(بیمه سلامت)، تأمین کلیه داروها و تجهیزات و اقلام پزشکی موردنیاز و بیمه تکمیلی جانبازان و افراد تحت تکفل، آزادگان و افراد تحت تکفل، فرزندان شهدا و افراد تحت تکفل آنها و پدر و مادر و همسر شهید اعم از شاغل در دستگاههای اجرائی و بازنشسته و مشمولان قانون کار و تأمین اجتماعی و غیرشاغل به استثنای ایثارگران نیروهای مسلح برعهده بنیاد شهید و امور ایثارگران میباشد.
3- کلیه دستگاههای اجرائی موظفند بیستدرصد(۲۰%) از اعتبارات فرهنگی خود را در چهارچوب موافقتنامه مبادلهشده با سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور، صرف ترویج فرهنگ ایثار و شهادت کنند.
4- بهمنظور کاهش هزینههای مهندسی ساخت مسکن برای خانوادههای شهدا و ایثارگران، بنیاد شهید و امور ایثارگران مجاز است با رعایت قانون نظام مهندسی و کنترل ساختمان مصوب ۲۲/۱۲/۱۳۷۴ و مقررات ملی ساختمان، صددرصد(۱۰۰%) هزینههای خدمات مربوطه را برای یکبار و حداکثر برای یکصدمتر مربع تأمین نموده و هزینه آن را در بودجه سنواتی پیشبینی کند.
5 بورس تحصیلی داخل و خارج کشور به جانبازان پنجاهدرصد(۵۰%) و بالاتر، آزادگان با حداقل پنج سال اسارت و فرزندان شهدا و در خصوص اعزام به خارج مشروط به شرایط علمی موضوع قانون اعزام دانشجو به خارج از کشور اعطاء میشود.
به این ترتیب طبق مصوبه جدید مجلس، نه تنها شرایط معافیت از خدمت سربازی که برخی موارد دیگر از جمله تحصیل و خدمات بهداشتی نیز برای ایثارگران و جانبازان و خانواده هایشان تسهیل شد.
بعد کلی گرفتاری برایه موضوعی یهو تو یکی از سایتا چشمم خورد به این
یعنی واقعااینا داغونن
جلوی خودم رو میگیرم که نگم کوفتشون شه -_-
ولی واقعا که....
حالا برم بشینم درس دفااااااع مقدس که اولین امتحانمه رو بخونم-_-
به چی میخوان برسن با این کاراشون
توسعه و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت هه
خدایا هیچ کس تو نمی شود
تکرار واژه هایی که سنگینی می کند در دلم تا عمق استخوان هایم را می سوزاند
واژه هایی که گویندگانش شاید ندانسته وشاید دانسته شکستند حرمت ها ار شکستند دلی را
گاه گاهی آنقدر خاطرات در ذهنم تداعی می شوند که می خواهم آنقدر راه بروم تا شاید کمی از دستشان مجالی پیدا کنم
خدایا می دانم که میبینی دل های ما راشاد کن کمی خسته ام کمی شکسته ام فقط کمی قطرات اشک گونه هایم را ودفترم را خیس کرده اند
می دانم که میبینی چه کنم که هر ازگاه با تو نیز احساس غریبی می کنم چه برسد به خویشتنِ خویش یا اطرافیان
پناه می برم به تو از سخنان وبدی هایی که هیچگاه نتوانسته ام در درونم هضم کنم، کمکم کن تاخوب باشم تا طاغت بیاورم اللهم ارزقنا حیاة طیبة خدا یا هیچ کس تو نمی شودخاطره ای از یک معلم
ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻣﻌﻠﻢ
ﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﺶ ﺩﺭ ﺍﺯ ﺭﻭﺳﺘﺎﻫﺎ ﻣﺮﺯ ﺧﺮﺍﺳﺎﻥ ﻣﺪﺮ ﺷﺪﻡ. ﻞ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ ۲۰ ﻧﻔﺮ بوﺩﻧﺪ. ﻼﺱ ﻨﺪ ﺎﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﻦ ﻣﺪﺮ ﻭ ﺁﻣﻮﺯﺎﺭ ﺑﻮﺩﻡ. ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ ، ﺧﺮﺍﺑﻪ ﺎﻣﻼ ﺗﺎﺭ ﻪ ﺩﻮﺍﺭﻫﺎ ﻧﻤﺪﺍﺭ ﺁﻥ ﺎﻫﻠ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﻭ ﺗﺎ ﺳﻮﺭﺍﺥ ﻮ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﻪ ﺟﺎ ﻨﺠﺮﻩ . ﻒ ﺁﻥ ﻫﻢ ﺧﺎ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺷﺖ . ﺍﻦ ﺍﺗﺎﻕ ﻗﺒﻼ" ﻣﺤﻞ ﻧﻬﺪﺍﺭ ﺩﺍﻡ ﻫﺎ ﺑﻮﺩ ﻪ ﺩﺮ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻧﻤ ﺷﺪ ﻭ ﺻﺎﺣﺒﺶ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻪ ﺑﻪ ﺟﺎ ﻼﺱ ﺩﺭﺱ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺷﻮﺩ .
ﺗﺼﻤﻢ ﺮﻓﺘﻢ ﻪ ﺩﺭ ﻭ ﻨﺠﺮﻩ ﺑﺮﺍ ﻼﺱ ﻧﺼﺐ ﻨﻢ ﻭ ﺩﻮﺍﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﻭ ﻒ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺳﻤﺎﻥ کنم . ﻭﻟ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﻭ ﺮﻭﺭﺵ ﻫ ﻤ ﻧﻤ ﺮﺩ . ﻣﺴﺌﻮﻟﻦ ﻣ ﻔﺘﻨﺪ ﺍﺯ ﺍﻭﻟﺎ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ ﻤ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ .
ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻦ ﻧﺎﻣﻪ ﻧﻮﺷﺘﻢ ﺑﻪ ﺍﻭﻟﺎ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ ﻪ ﺑﺮﺍ ﺑﺎﺯﺳﺎﺯ ﻭ ﺗﻌﻤﺮﺍﺕ ﻼﺱ ﻓﺮﺯﻧﺪﺷﺎﻥ ﻣﺒﻠﻐ ﺩﺭ ﺣﺪﻭد ۱۰ هزار تومان ﻤ ﻨﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺎﺖ ﻫﺎ ﺬﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻤ ﺍﻭﻟﺎ ﺑﻮﺩﻡ.
ﻫﻔﺘﻪ ﺬﺷﺖ ، ﺩﻭ ﻫﻔﺘﻪ ﺬﺷﺖ ﻭ ﺧﺒﺮ ﺍﺯ ﺎﺖ ﻫﺎ ﻧﺸﺪ. ﺩﺭﻎ ﺍﺯ ﺭﺎﻝ
ﻤ !!
ﻓﺮ ﺑﻪ ﺫﻫﻨﻢ ﺭﺳﺪ ...
ﺍﻦ ﺑﺎﺭ ﻧﺎﻣﻪ ﺍ ﺩﺮ ﻧﻮﺷﺘﻢ ﻭ ﺩﺭ ﺎﺖ ﻫﺎ ﺬﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ ﺩﺍﺩﻡ . ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﺗﻘﺮﺒﺎ ﻫﻤﻪ ﺎﺖ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺮﺮﺩﺍﻧﺪﻧﺪ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺑﺎ ﻮﻝ !
ﺍﺯ ۱۰۰۰۰ ﺗﺎ ۲۰۰۰۰ تومان ﻭ ﺩﺭ
ﺎﺖ ﻫﻢ ۱۰۰ هزار تومانی ﺑﻮﺩ ! ﺑﺮﺍﻢ ﺑﺎﻭﺭﺮﺩﻧ ﻧﺒﻮﺩ. ﻄﻮﺭ ﻣﻤﻦ ﺍﺳﺖ ﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﺒﻮﺩﻧﺪ ﺑﺮﺍ ﺭﺍﺣﺘ ﻭ ﺁﺳﺎﺶ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺎﻝ ﻤ ﻨﻨﺪ ﺣﺎﻻ ۱۰۰ ﺗﻮماﻨ ﺩﺭ
ﺎﺖ ﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ؟!i
ﻣﺘﻦ ﻧﺎﻣﻪ ﺩﻭﻡ :
" ﺍﻭﻟﺎ ﻣﺤﺘﺮﻡ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ...
ﻟﻄﻔﺎ" ﺑﺮﺍ ﺑﺎﺯﺳﺎﺯ ﺿﺮﺢ ﺣﺮﻣﻦ ﺷﺮﻔﻦ ﺩﺭﻋﺘﺒﺎﺕ ﻋﺎﻟﺎﺕ
ﻣﺒﻠﻎ ۱۰ هزار تومان ﻤ ﻧﻤﺎﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺛﻮﺍﺏ ﺁﻥ ﺷﺮ ﺷﻮﺪ "
ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﻮﻝ ﺳﺎﺧﺖ ﻭ ﺳﺎﺯ ﺭﺍ ﺷﺮﻭﻉ ﺮﺩﻡ ﻭ ﺲ ﺍﺯ ﻫﻔﺘﻪ ﻼﺱ ﺎﻣﻼ ﻧﻮﺳﺎﺯ ﺷﺪ.
ﺩﺭ ﻭ ﻨﺠﺮﻩ ﺬﺍﺷﺘﻢ ؛ ﺩﻮﺍﺭﻫﺎ ﺳﻔﺪ ﺷﺪ ﻭ ﻒ ﻼﺱ ﺳﻤﺎﻥ ﺷﺪ.
حقیقت جامعه
میلیارد ها تومان خرج میکنیم نذری بدهیم ...
و در پایان آرزوی شفای بیماری را داریم که برای نداشتن پول درمان میمیرد.
یوهو
اگه روان شناس شم تصمیم دارم اول خودمو روان کاوری کنم
بااین حجم ناراحتی وتنش طبیعیم هست مشکل روحی روانی پیدا کنم
بخند بروی دنیا دنیا به روت بخنده هه
من قوی من میتونم یکم خودمو دلداری مسخره بدم اره تو میتونی زهرا افرین پیش به سوی اینده درخشان
یکمم از وضعیت داغان کشورمون دچار رنجش فراوان شدم
واینم بماند
من چرا چادر میپوشم عنوان انشامه از انشاهای دوران کودکیمان
این همه چادر پوشیدم وعلاقه ایجاد نشد کنارم نمیتونم بزارم ها ها ها
یکی یکی حرفام ذهنم میاد
دوست داشتم برم کشورای دیگه ببینم زندگی اونا چجوریه
شهری در اسمان خواهم ساخت تا کوچ کنم به انجا هرکی میخواد باهام بیاد قبلا بگه تا براش بلیط رزرو شه رزرو املاش چجوریه یادم نیست
صدای ساز
صدای ساز زدن جوانی از داخل نمایشگاه می اید سارا و دوستش در بیرون نمایشگاه اند ، دوستش با ذوق وشوق می گوید سارا بیا برویم داخل نمایشگاه تا صدا را بهتر بشنویم
اما سارا می ایستد نمی رود ، دوستش اصرار می کند بعد می پرسد سارا مگر تو ساز نمی نواختی ؟ مگرعاشق ساز و نواختنش نبودی؟ پس حالا چرا؟!!!!
سارا غرق در فکر
یاد خاطره ای می افتد ،خاطره ای که شخصی می گفت سارا سارا بگذار برایت ساز بنوازم و سارا یک دل نه صد دل به ساز او گوش می داد
دوباره دوستش صدایش می زند اما سارا با قیافه ای حزن الود با عجله از صدای ساز فرار می کند و زیر لب می گوید از هرچه ساز و صدایش هست متفرم ...
20 رو به پایان است فردا 21 میشود
یه ساعت پیش یکی از دوستام بهم پیام داد وتولدمو تبریک گفت بسی خوشحال گشتم ، جالب بود که یادش مونده بود :)
هیچ وقت دوست نداشتم از 20 سالگی دربیام وسنم بیشتر شه همیشه دوست داشتم سنم زیر 20 باشه ولی دیگه دارم پیر میشم :(
21 سالگیم ببینم چجوری میشه :)امیدوارم برام خوب باشه حوصله غم وغصه و هیچ چیز بیخودی رو ندارم :)))
خاطره انگیز ترین روز
مثل همیشه دخترک نشسته بود رو صندلی اخر ته کلاس معلم اومد نرسیده گفت بچه ها فردا چون آخرین روز از سال تحصیلیه امسالتونه برا همین قراره با همه دانش آموزا اون روز یه پیک نیک داشته باشیم دخترک رفت تو فکر پیک نیک!
معلم ادامه داد فردا با خودتون از خونه هرچی داشتین بیارین غذا میوه خوراکی و نمیخواد لباسای مدرسه بپوشین وهمتون باید بیاین نبینم کسی فردا نیومده باشه
دنیا رو سر دختر خراب شد زنگ کلاس که خورد توراه خونه همش تو فکر بود شب نتونسته بود راحت بخوابه همش فکر می کرد ما که چیزی نداریم ببرم لباسامم که همشون کهنه ان
تموم شب رو نتونست بخوابه صبح شد ، همون طوری رفت مدرسه
مدیر مدرسه شروع به سخنرانی کرد که وقتی بزرگ شدین امروز خاطره انگیز ترین وز زندگیتو میشه وهیچ وقت فراموش نمیکنید بچه ها شروع کردن به پیدا کردن جا ونشستن
دختر همین جور تو فکر بود برای اونم خاطره انگیز ترین روز میشه از اون خاطره های تلخی که هیچ وقت از ذهن پاک نمیشه.
مسئولای وبلاگ برنامه ریزی دانشگامون
رفته بودم پیش واحد برنامه ریزی دانشگاهمون
به یکی از دو نفری که مسئول وبلاگ دانشگاهمونن گفتم چرا تاریخ همه امتحانات میان ترم رو قرار نمیدین توی وبلاگ ، گفت اساتید میان وبهمون میگن ما اونارو قرار میدیم گفتم اگه اساتید نیان شما ازشون تاریخ امتحانات رو نمیخواین که قرار بدین توی وبلاگ با یه لحنی گفت نه ما دیگه دنبال استاد نمیریم ازش تاریخ بگیریم.
تااینجا صحبتای بین من واون بانو بود
و من پیش خودم دارم تجزیه تحلیل میکنم پس این خانوم وظیفش توی دانشگاه مگه برنامه ریزی ورسیدگی به وبلاگ برنامه ریزی نیست؟ (خیلی از دانشجو ها از راه های دورن ونمیتونن همش برا هرچیزی بیان دانشگاه سوال بپرسن یا سر جلسات نبودن و ازتاریخا بی خبرن) پس چرا با دقت بیشتری به این وبلاگ رسیدگی نمیکنن واساتید رو الزام نمیکنن تاریخ میان ترما رو بهشون اعلام کنن، بخش نظرات وبلاگ رو هم که تایید نمیکنن یه بخش نظر سنجی هم داره نحوه ی عمل کرد وبلاگ رو چگونه میبینید که بیشتر دانشجوها نظر دادن ضعیف.
وجالبه که تاریخ امتحاناتی که ترم قبل رو برد زده بودن رو هنوز برنداشتن
مسئول دیگه برنامه ریزیمون اقاست که من اون رو به این خانومه ترجیح میدم
این دو نفر که به هر حال دارن زحمت میکشن یکم بیشتر دقت کنن تو کارشون وعملکردشون چقد بهتر میشد هم برا خودشون وهم دانشجوها.
چرخه ی انسانی
تو میری اداره میبینی یکی رو میز نشسته یکی از دیوار اویزونه یکی تو عالم رویا دنبال ماهی گیریه
کارت که گیره میبینی برا انجام دادنش هزار جور بهونه بیخود میارن واز زیر کار درمیرن
تو راه برگشت خونه تو اوج ترافیک با خودت میگی
اگه من یه کار پیدا کنم به نحو احسنت انجام میدم
کار رو ومثل اونا لفت ولیس نمیدم ولی کو کار؟!
میزنه بعد این همه نذر ونیاز وخواهش یه کار برات پیدا میشه وتوشاغل میشی
یه مدت از سر کار رفتنت میگذره از خودت و انجام دادنای کارت بی خبری
من کارم میفته اداره میام تو رو تو اداره میبینم که توام شدی یکی مثل اونا
یا غرق تو خوابی یا چایی میخوری یا لم دادی .
بهتر شدن زندگی
قضاوت کردن آدما چقدر بده این روزا چقدر مورد قضاوت قرار میگیرم چقدر از ادما بدم میاد
ای کاش این قدر قدرت داشتم که بتونم تنهایی زندگی کنم و بتونم زندگیمو بچرخونم ولی واقعا چقدر باید حرص بخورم که این قدرت رو ندارم دارم فکر میکنم چه راه حلی برای زندگیم وجود داره که ا فکارم به بن بست میخوره اول باید به فکر منبع در امد باشم که ندارم مهارتیم ندارم که کار کنم فکر درامد به بن بست خورد بعدش یه جوری شه که ازخونه بزنم بیرون مثلا باشگاه یا کتابخونه که باز به خاطر بد بودن مسیرم نمیشه برای بهتر شدن زندگیم چیکار کنم نمیدونم
اندر حوالات خودم
وای که چقدر از خودم واز خیلی چیزا متنفرم
امیدوارم خیلی چیزا به سمت مثبت بودن عوض شه هرچند که امیدی نیست
عصبانیت من روز به روز بیشتر میشه و هیچِ هیچم
مدیریت خیلی مهمه که نیست
زخم زبان
ﺑﺮﺳﺮ ﻣﺰﺭﻋﻪ ﺳﺒﺰ ﻓﻠ ﺑﺎﻏﺒﺎﻧ ﺑﻪ ﻣﺘﺮﺳ میﻔﺖ ﺩﻝ ﺗﻮ ﻮﺑﻦ ﺍﺳﺖ
ﻭ ﻧﺪﺍﻧﺴﺖ ﻪ ﺯﺧﻢ ﺯﺑﺎﻥ ﺩﻝ ﻮبین ﺭﺍ ﻫﻢ ﻣ ﺷﻨﺪ .
شاعرش چی کشیده که اینو سروده
این بیت شعر متناسبه با زخم زبون وکنایه هایی که آدما به هم میزنن .
این متن به کنار ازیکی خیلی دلخورم :( ولی برای چی بماند.
چگونه لبخند بزنم؟
دوستی میگفت لبخند بزن اگر .......
لبخند بزن اگر........
ولبخند بزن به همه چیز فقط لبخند
اما
به خود؟
به دنیا؟
به روزگار ناخوشم؟به چه ؟
کاش میگفتی بغض کن به زندگی بغض کن به فردای ناپیدا به دیروزی که سراسر غم بود وامروزی که سراسر ماتم.
پ.ن ممنون ازدوستایی که گفتن لبخند بزن
پدر وپسر
کتونی شو به پا کرد کمربندشو محکم بست همونجوری که راه پدرشو سد کرده بود دستشو گذاشت رو تیغه ی در گفت : بابا منم باهات میام ،بابا یه لبخند بهش زد وگفت: پسرم برات زوده هنوز ،گفت: نه منم مرد شدم دیگه بچه نیستم که ، پدر دستشو گذاشت رو شونه ی پسرش وبه چشمای کوچیکش زل زد وگفت : پسرم نگفتم که بچه ای اما هرکدوممون تو زندگی یه نقشی داریم من باید برم و ازش دفاع کنم تو باید بمونی و آبادش کنی آینده ی ایران تو دستای کوچیک تو اِ خب پسرم دیرم شده باید برم نقش تو سخت تراز نقش منه ،پسر یه لحظه ساکت شد ورفت تو فکر ،گفت: قبول بابامن آینده ی کشورمو جوری میسازم که بهم افتخار کنی والان چندین وچند ساله ازاون ماجرا میگذره و اون پسر بزرگ شده وشده یکی از جوونای برومند این مرزو بوم جوونی که بااخلاق نیکو وشایسته به دنبال باز کردن گره ای از گره ها ومشکلات هم وطناشه .
حرف های یادگاری
خودکار نازنینم چرا جوهر نداری؟
جوهروجودیت رابرای رفیقی همچو من خرج کردی آن قدر از عمق وجودت اندیشه های مرا برروی کاغذ نگاشتی که عمرت دیگر به سر آمد .اما نمی دانم چرا خوشحال به نظر می رسی وازاینکه خود رافدای من کردی رازی ای
این را از خط ونگار های باقیمانده از تو بر روی دفترم فهمیدم چون هروقت که به آن ها نظاره می کنم سر زندگی ونشاط را در وجودشان حس میکنم هر وقت آن هارا میخوانم روحم را جلا می بخشند؛ نمی دانم عمر نگاشته شده هایم به وسیله ی تو به چند وقت خواهد رسید و آیا گذر زمان بر آن اثر خواهد داشت یانه.
باران وخاک ومن
خدایا ناشکری نمیکنم اما باران را دوست ندارم من هروقت که باران می بارد دلم را غم می گیرد واندوه، درست که زیرباران میروم دوستانم وعزیزان رادعامی کنم که می گویند زیرباران دعا می گیرد ،اما ازهوای بارانی بیزارم ازآن ابرهای سیاه که کل پهنای اسمان رادربرمیگرند، امابوی خاک باران خورده رادوست دارم برایم شادی آوراست انگارکه اصل وجودی آنسان رابیشتر به رخمان می کشد ویاد آورمیشود که از چه آفریده شده ایم ودوباره آخرسربه آغوش گرمش بازخواهیم گشت .
گله ای از تو ندارم
گله ای از تو ندارم
گله از خود دارم که چه بی پروا تورا دوست دارم
گله از خود دارم که چرا این قدر راحت در این دنیا دل به تو بستم
گله ای از تو ندارم گله ای از تو ندارم راحت باش
گله ام از گذر ثانیه هاست
که چه راحت چین وچروک بر پیشانیم نگاشت که چه راحت مرا پیر کرد
گله ام از گذر ثانیه هاست که چه راحت دوستانم را ازمن گرفت
گله از خود دارم که فقط گذران عمر کردم ونفهمیدم زندگی چیست
حق پذیری
نمیدونم حق رو نمبینن؟نمیخوان ببینن؟یا قضیش چیه؟
امان از اینکه آدم یه سری اعتقادات داشته باشه وفک کنه خدا ازش بااین اعتقادات راضیه درصورتیکه که اینجوری نباشه
دوست عزیزی که الان این مطلبو میخونی حق پذیر باش تعصب رو بگذار کنار،تعصب رو بزاری کنار میفهمی یه سری کارات خلاف خواست خدا بوده ولی تو تو توهم بودی که کارت خدا پسندانست
زهرا جان باخودتم هستم دختر حق پذیر باش
احترام وشخصیت
یه چیزی که خیلی بدم میاد بی احترامیه به نظرم ادمی که احترام رو نمیفهمه ارزش ولیاقت نداره کسی باهاش هم صحبت شه وباید طرد شه بعضی خونواده ها تو تربیت بچه هاشون خیلی کوتاهی میکنن یه توصیه میکنم به مامان بابا ها از بچه تون یه موجود بیشعور به وجود نیارین بهش احترام رو یاد بدین تا جایی که میتونین بگنجونین تو ذهنش کاری کنین با شخصیت از آب دربیاد ،هرچند میدونم پدر مادر تا یه جایی توانایی دارن و بچه خودش هم باید شخصیت داشته باشه
پدر مادری که خودش احترام رو نمیفهمه که خودش یه معظل بزرگ دیگست
چه دنیای دلگیریه
چه دنیای دلگیریه همه میرن هرکیو دوست داری میبینی یه مشکلی داره اونی که میخوای باهاش باشی نمیشه اونی که آدم خوبیه همش تو رنج وعذابه دلم گرفته خدا ،شکرت به خاطر همه چی فقط شکرت
چجوری باید وانمود کرد که شادی؟ چجوری خندید؟ وقتی قدر یه دنیا آدم غم داره؟
ساقیا امشب صدایت با صدایم ساز نیست
ساقیا امشب صدایت با صدایم ساز نیست
یا که من بسیار مستم، یا که سازت ساز نیست
ساقیا امشب مخالف می نوازد تار تو
یا که من مست و خرابم، یا که تارت تار نیست..
ساقیا امشب پر از دردم خرابم کن
سیه مستـم نما سیر از شرابم کـن
قدح پر کن که کام از جام برگیرم
زخود بیخود نما ساقی کبابم کن
نه از دلبـر گرفتم کام نه از سـاغر
دگر ساقی مرا مجنون خطابم کن
بـریز باده به کـام ایـن دل ناکـام
سحرچون آفتاب آمدمرادعوت به خوابم کن
که من در خواب گیرم کام از دلبر
بدین راضی شدم ساقی خرابم کن
وحشی بافقی
وقتی از تو دل بریدم جز خودت چیزی ندیدم
وقتی از تو دل بریدم .. جز خودت چیزی ندیدم
پی هر کسی که رفتم .. آخرش به تو رسیدم
حالا که رفتم و گشتم .. میبینم تکی تو دنیا
نمیشه تو رو عوض کرد .. حتی با شبای رویا
انگار اسمون نمیخواست .. ببینه ماها رو با هم
یادته لحظه ی اخر .. زیر اون بارون نم نم
گل سرختو گرفتی .. دادی دستم گل مریم
دست من نبود نه از تو .. بلکه از خودم گذشتم
عشقتو خواستم بذارم .. لای خاطرات دفتر
اما یاد تو نمی گذاشت .. میومد دوباره از سر
توی یک غروب جمعه .. اصل مطلبو نوشتم
پی هیچ کس نمی گردم .. چون تویی اول و اخر
حالا که رفتم و گشتم .. میبینم تکی تو دنیا
نمیشه تو رو عوض کرد .. حتی با شبای رویا
یادته خواستی بمونم .. ناله کردم که نمیشه
حالا عمریه اسیرم .. توی دام زرد غربت
اما اسمشه که نیستی .. با منی همش….همیشه
من که تقصیری نداشتم .. تلخه قانون جدایی
من و تو سرش نمیشه .. میزنه چه تیشه هایی
ولی حق داری بگی که .. اینا حرفه….بی وفایی
حالا که رفتم و گشتم .. میبینم تکی تو دنیا
نمیشه تو رو عوض کرد حتی با شبای رویا